Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@00:44:20 GMT

دختر 17 ساله‌ای که «کومله» زنده به گور کرد

تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۲۴۶۴۱

دختر 17 ساله‌ای که «کومله» زنده به گور کرد

به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، ناهید فاتحی‌کرجو در چهارمین روز تیرماه سال 44 در شهر سنندج در خانواده‌ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری و مادرش سیده زینب، شیعه و زحمتکش و خانه‌دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت(ع) بزرگ می‌کرد.

ناهید، کودکی مهربان، مسئولیت‌پذیر و شجاع بود که در دامان عفیف مادرش با رشد جسم، روح معنوی خود را پرورش می‌داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت می‌برد که به پدرش گفته بود: اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم و گریه کنم، چشمانم سرخ می‌شود و سرم درد می‌گیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز و گریه می‌کنم، نه خسته‌ام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس می‌کنم، بلکه سبک‌تر و آرام‌تر می‌شوم.

پیوستن به سیل خروشان انقلابیون

با شروع حرکت‌های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ضدطاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت.

روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم به خیابان‌های اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع این خیزش مردمی نگذشته بود که مأموران شاه به مردم حمله کردند. آنها ناهید را هم شناسایی کرده بودند و قصد دستگیری او را داشتند که با کمک مردم از چنگال آن دژخیمان فرار کرد.

ناهید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری‌های ضدانقلاب در مناطق کردستان، همکاری‌اش را با نیروهای ارتش و بسیج و سپاه آغاز کرد. شروع این همکاری، خشم ضدانقلاب به خصوص گروهک کومله را که زخم خورده فعالیت‌های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت.

ناهید علاوه بر همکاری با بسیج و سپاه، بیشتر وقتش را به خواندن کتاب‌های مذهبی و قرآن و انجام فعالیت‌های اجتماعی می‌گذراند.

اوایل زمستان سال 60 برای دندانپزشکی به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند.

خواهرش به دنبالش می‌رود و بعد از ساعت‌ها پرس‌وجو او را پیدا نمی‌کند. خبری از ناهید نبود! انگار که اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت‌ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادرش نگران و دست تنها، به تنهایی همه جا دنبال او می‌گشت. تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می‌شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که چهار نفر ناهید را دوره کرده به زور سوار مینی‌بوس کرده و برده بودند.

این جاسوس خمینی است!

بعد از ربوده‌شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار می‌گرفتند. افراد ناشناس به خانه آنها نامه می‌فرستادند که اگر باز هم با سپاه و پیشمرگان مسلمان کُرد همکاری کنند، بقیه بچه‌هایشان را هم می‌کشند.

چند وقتی از ربوده‌شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است» همه جا پخش شد.

او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور گروهک کومله نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بود که ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد.

11 ماه اسارت در زندان کومله

از زمان ربوده‌شدن او 11 ماه می‌گذشت که پیکر بی‌جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ‌های اطراف روستای «هشمیز» از توابع سنندج پیدا کردند. روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام(ره) او را زنده بگور کرده بودند.

وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی‌تابی می‌کرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود.

زنان سنندج با دیدن آثار شکنجه بر بدن ناهید و سر شکسته و تراشیده‌اش، به ماهیت اصلی گروهک‌های ضدانقلاب از جمله کگومله، پی برده و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند.

شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهک‌ها بر مردم، فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پیکر شهید ناهید، شهید مظلوم سنندجی را در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن نماید.

الگویی برای زنان مجاهد

اینک نوجوانان و دختران ایران اسلامی باید بدانند که وقتی ناهید فاتحی‌کرجو به شهادت رسید ۱۷ سال کمتر داشت اما اکنون بعد از گذشت 40 سال از شهادتش، نامش به برکت متعالی بودن هدف و ارزش‌هایش زنده و شیوه زندگی‌اش الگویی برای زنان مجاهد است.

اگر در صدر اسلام سمیه زیر شکنجه جاهلان عرب حاضر به نفی وحدانیت خدا نشد و در دفاع از اعتقادات راسخ خود شهادت را برگزید، امروز زنان موحد، الگویی نزدیکتر را پیش رو دارند. «سمیه کردستان»، شهیده ناهید فاتحی‌کرجو دختر نوجوان شجاعی که تحمل شکنجه­های طاقت‌فرسا را بر توهین به امام ترجیح داد و در مسیر ایستادگی و در دفاع از آرمان­ها و اصول متعالی اسلامی، شهادت را برگزید.

انتهای پیام/2330/70

منبع: فارس

کلیدواژه: ناهید فاتحی کرجو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۲۴۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقاد یک مقام سابق از عروسی مجلل دختر شمخانی

به گزارش «تابناک»، حجت الاسلام یدالله حبیی نماینده پیشین ولی فقیه در وارت دفاع در یادداشتی که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است نوشت:

امیر دریابان علی شمخانی از بقیة‌السلف سپاهیان و مجاهدان و امتحان داده‌های جبهه و جنگ است و کارنامه پرباری از جهاد و خدمت در بخش‌های اجرایی و راهبردی نظام دارد.

شجاعت در میدان، شهامت در بیان، ذهن تحلیل‌گر، صداقت و گریز از نمودها و تأکید بر بودها یعنی بی‌نقش وتکلف، نگاه جامع به مسائل، رفیق نواز، خطرپذیر، سعه صدر در مدیریت، تحمل پذیر، مدیرپرور، مسجدساز و مسجد دوست و... از خصوصیاتی هستند که من از او سراغ دارم وامیدوارم امروز که بعنوان یک کهنه سربازومشحون از تجارب است این خصوصیات فرایند ومراحل کمال وتمام خودش را طی کرده باشد.

شاید در ذهن کثیری از مردم او همچنان رزمنده بسیجی، سپاهی و امیر باشد و شناختی از سایر فعالیتهای او نداشته باشند و خاطره فرماندهی نیروی زمینی سپاه و حضور در نیروی دریائی ارتش و وزارت دفاع را در ذهن خود مجسم کنند.و کسانی او را بواسطه مسئولیتهای ستادی خارج از نیروهای مسلح بشناسند ولی امروز جمع کثیری از مردم بواسطه فضای مجازی آقای شمخانی را در جبهه اقتصادی می‌شناسند اگرچه حضور او همانند تعداد قابل توجهی از صاحب منصبان ارشد نظام در بخش اقتصادی در سایه است و فرزندان و خویشان حضور مستقیم آنان را غیر ضرور نموده است.

این از آثار عصر اطلاعات و انفجار اطلاعات است که کره زمین را به مثابه یک خانه با دوربین مدار بسته، تصویر نگاری می‌کند و لحظاتی بعد به نمایش میگذارد که در نوع خود بسی مطلوب است اگرچه بدور از آسیب و تهدید نیست.

آقای شمخانی از جمله افرادی است که حضور خود و فرزندان جبهه وجنگ را در فعالیت‌های اقتصادی ضروری، شرعی و یک عمل انقلابی می‌داند یعنی اینکه کشورگرفتارجنگ اقصادی و تحریم‌های ظالمانه است (صغرای قضیه) وکسانی توانائی و شایستگی حضور در این جبهه را دارند که امتحان داده و کشور را از جنگ تحمیلی نجات داده‌اند و به نظام و انقلاب باور دارند نظیر ما (کبرای قضیه) پس ما نسبت به حضور در این جبهه وظیفه داریم (نتیجه). بنابراین حضور در جبهه اقصادی نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح ومشکور است چراکه با همه وجود درک میکنیم مشکلات اقتصادی وتحریمها چه بلائی برسر مردم آورده است و فقر بر گروه‌های زیادی از مردم چنان مجسم نموده است که خوف فتنه کفر وعصیان می‌رود پس آقای شمخانی و پسران وامثالهم کار بزرگی انجام داده و می‌دهند وبجای سرزنش باید مشکور باشند.

اما و صد اما که خود آقای شمخانی زیرک نیز می‌داند چرا بازتاب اجتماعی عمل مجاهدانه آنها گونه‌ای دیگر است، چرا مردم بجای تشکر باید سرزنش کنند ودر هر محفل ومجلس باید صحبت ایشان و فرزندان وی و سایرین باشد؟

حقیقت این است که مردم اولا در جریان درست اطلاعات و اطلاع‌رسانی نیستند وتاکنون ندیده ونشنیده‌اند فعالان اقتصادی کلان، گزارشی از نقطه آغاز وفراز و فرود خود را به مردم ارائه دهند ومدیریت در ابهام وانتظار اینجا هم اثر بد خود را گذاشته است واز طرفی برای مردم قابل قبول نیست به هر دلیل مسئولین وفرزندانشان فعالیتهای اقتصادی بکنند.

شاید مفروضشان این است که بدون رانت محال است به این سطح از ثروت برسند. پس راهکار چیست؟ راهکار این است که بین دو کار یکی را قبول کنند حضور در ساختار نظام بدون فعالیت اقتصادی ویا حضور در بازار وبخش خصوصی و بدون داشتن مسئولیت. شاهد زنده این مقوله رفتار و آداب مقام معظم رهبری است. مگر ما مدعی اطاعت از او نیستیم‌! حوزه اطاعت شامل قول، فعل و تقریر رهبری است و از این حیث حجت را بر همه تمام کرده است.

من به برادر عزیز شمخانی عرض میکنم فعالیت اقتصادی الزامات والتزامات خود را دارد چون خود را اولی از دیگران به نصیحت میدانم به ایشان و همردیفان ایشان درکشوری ولشکری توصیه می‌کنم تکلیف خود را از حیث فعالیت اقتصادی روشن کنید وافکارعمومی را با اصلاح امور اقناع کنید.

برای مردم قابل پذیرش نیست وقتی چندین دهک تا پایان عمر امکان تهیه مسکن ندارند، بیش از شصت میلیون نفر یارانه بگیر هستند، مشکلات اقتصادی از جمله پاشنه آشیل‌های نظام است، سن ازدواج بالا رفته است ودهها مشکل وآسیب ذهن مردم را مشغول کرده است مشاور بالاترین فرد کشور مجلس عروسی خود را در هتل کذائی برگزار کند و ما را در پاسخگوئی به این مقولات ناگزیر به نوشتن این نصیحت نامه بکند.

اگر این مجالس را ثروتمندان بخش خصوصی برگزار کنند که می‌کنند مگر اشکالی دارد؟ مهمترین پشتوانه ما در حدوث وبقاء انقلاب اسلامی، مردم بوده و هستند واین توصیه امام خمینی(ره) نیز هست، پس هوای مردم را داشته باشیم. امیدوارم برادر عزیزم علی شمخانی از نصیحت دوست خود نرنجد و این نوشته را تذکری بداند که دلسوزانه تقدیم او می‌شود .

دیگر خبرها

  • چنار ۸۰ ساله‌ای که در دل ساختمان ۵ طبقه زنده ماند
  • تقدیر بانوان از نیروی انتظامی کردستان در راستای اجرای طرح نور
  • همه دعوتند؛ مراسم «ستاره‌های دختران کُرد زمین» در سنندج
  • حفظ چنار ۸۰ ساله در پروژه احداث سرای محله باغ فردوس | ببینید چطور گوهر سبز در دل ساختمان ۵ طبقه زنده ماند
  • ۲۴ اردیبهشت سنندج میزبان جشن بزرگ «روز دختر» است
  • جنایات کومله به روایت تنها معلم بازمانده زندان «برده سور»
  • جست‎جو برای یافتن دختر ۴ ساله در کلاله
  • دست‌درازی به دختر خردسال توسط پدر | مادر با مفتول شوهرش را کشت!
  • تازه داماد ۲۰ ساله‌ای که بعد از تیرخلاص جیش‌الظلم زنده ماند
  • انتقاد یک مقام سابق از عروسی مجلل دختر شمخانی